سلامت روان، فقط به معنی نداشتن اختلالهای روانی نیست، بلکه حالتی است که در آن فرد از زندگیاش لذت میبرد، با چالشها سازگار است و توانایی حفظ روابط سالم را دارد. با این حال، بسیاری از ما رفتارها و عادتهایی را به طور روزمره انجام میدهیم که به آرامی اما پیوسته به سلامت روانی ما آسیب میزنند. این عادتها مانند سمومی هستند که به تدریج وارد ذهن و روح ما میشوند و در نهایت ما را از درون تهی میکنند.
در ادامه به چند مورد از این رفتارها و عادتهای ناسالم اشاره میکنیم که ممکن است بیضرر به نظر برسند، اما به آرامی سلامت روانی ما را نابود میکنند.
- افراط در شبکههای اجتماعی
با وجود تمام مزایایی که شبکههای اجتماعی برای برقراری ارتباط با دیگران دارند، استفاده مفرط از این پلتفرمها یکی از عوامل موثر در آسیب به سلامت روان است. ساعات طولانی گذراندن در این فضاها نه تنها زمان مفید روزانه را کاهش میدهد، بلکه باعث مقایسههای نابهجا و حسادت پنهان نسبت به زندگی دیگران میشود. این مقایسهها که معمولا با نسخهای ایدهآل از زندگی دیگران انجام میشود، به تدریج احساس ناکافی بودن، حسرت و حتی افسردگی را تقویت میکند.
علاوه بر این، وابستگی به لایکها و تایید دیگران در شبکههای اجتماعی، منجر به کاهش اعتمادبهنفس و ایجاد احساس پوچی میشود. هرچه بیشتر به این تاییدها وابسته شویم، برای آرامش و خوشبختی واقعی در زندگی حقیقی سختتر تلاش خواهیم کرد.
- خواب ناکافی و نامنظم
خواب کافی یکی از اساسیترین نیازهای بدن و ذهن است. کمخوابی یا خواب ناآرام به تدریج سلامت روانی را به خطر میاندازد و منجر به افزایش اضطراب، کاهش تمرکز و خستگی مداوم میشود. بسیاری از افراد به دلیل مشغلههای روزانه یا حتی به خاطر سرگرمی، از خواب شبانه خود کاسته و ساعتهای بیداری خود را افزایش میدهند.
عدم داشتن خواب کافی و با کیفیت به مرور زمان میتواند تاثیرات عمیقی بر حافظه، خلقوخو و حتی توانایی مدیریت استرس داشته باشد. این تاثیرات ممکن است در ابتدا کمرنگ به نظر برسند، اما در طولانیمدت میتوانند باعث بروز مشکلات جدیتری مانند افسردگی و کاهش توان مقابله با چالشهای زندگی شوند. اگر این موارد را حس میکنید، حتما برای درمان بی خوابی اقدام کنید.
- بیتوجهی به نیازهای جسمی و ورزش نکردن
تحقیقات نشان دادهاند که فعالیتهای جسمی منظم تاثیر مثبتی بر سلامت روان دارند. ورزش باعث ترشح هورمونهایی میشود که به احساس شادی و آرامش کمک میکنند. با این حال، بسیاری از افراد به دلیل مشغلههای روزانه یا بیحوصلگی، فعالیتهای جسمی را کنار میگذارند و بیتوجهی به نیازهای جسمی خود را به عادت تبدیل میکنند.
این بیتوجهی به مرور زمان باعث کاهش انرژی، افزایش احساس کسالت و حتی بروز مشکلات جسمی میشود که میتواند اثرات منفی بر روحیه و انگیزه فرد داشته باشد. ورزش نکردن، کمتحرکی و توجه ناکافی به وضعیت جسمی، میتواند عاملی برای تقویت احساس ناراحتی و کاهش سطح رضایت از زندگی باشد.
- خودگویی منفی و سرزنش دائمی خود
یکی از رفتارهای مخربی که بهآرامی سلامت روانی ما را تحت تاثیر قرار میدهد، خودگویی منفی و سرزنش مداوم خود است. جملات منفی و انتقادی نسبت به خود، مثل “من بیلیاقتم” یا “همیشه شکست میخورم”، به مرور زمان اعتمادبهنفس فرد را تحلیل میبرد و او را در دام احساسات منفی فرو میبرد.
این خودگوییهای منفی باعث میشود فرد به تواناییها و ارزشهای خود شک کند و از نظر روانی احساس فشار و خستگی بیشتری کند. اگر این خودگوییها ادامه پیدا کنند، ممکن است فرد دچار افسردگی و اضطراب شود و حتی انگیزه لازم برای پیشرفت و رشد فردی را از دست بدهد.
همچنین بخوانید: سندروم ایمپاستر
- بیتوجهی به احساسات و سرکوب آنها
گاهی افراد به دلیل مشغلههای زیاد، یا به خاطر ترس از نشان دادن ضعف، احساسات خود را سرکوب میکنند. این سرکوب احساسات منجر به انباشته شدن انرژیهای منفی و ایجاد فشارهای روانی میشود. عدم بیان احساسات و سرکوب آنها، به مرور زمان باعث بروز استرس و اضطرابهای پنهان میشود که میتواند منجر به مشکلات جسمی نیز گردد.
ابراز نکردن ناراحتیها و خشمها به ظاهر آرام به نظر میرسد، اما تاثیرات مخرب این سرکوب در بلندمدت نمایان میشود. برای داشتن ذهن و روحی سالم، لازم است که احساسات خود را به درستی بیان کنیم و راهکارهایی برای ابراز این احساسات پیدا کنیم.
- پر کردن تمام زمانهای خالی با کار و فعالیتهای بیوقفه
برخی افراد از پر کردن هر لحظه خالی از روزشان با کار و فعالیتهای مختلف به عنوان راهی برای فرار از تنهایی یا نارضایتی از زندگی استفاده میکنند. این مشغله دائمی به مرور زمان باعث خستگی روانی و عدم توانایی در رسیدن به آرامش میشود. انجام فعالیتهای پیدرپی بدون استراحت و فرصت برای بازنگری درونی، به فرد اجازه نمیدهد که نیازهای روانی خود را درک کند.
این فعالیتهای مداوم ممکن است برای مدت کوتاهی احساس رضایت ایجاد کند، اما در بلندمدت باعث افزایش استرس و کاهش انرژی فرد میشود و فرد را به سمت افسردگی و خستگی مفرط سوق میدهد.
- بیتوجهی به روابط عاطفی و حمایتهای اجتماعی
روابط اجتماعی و حمایتهای عاطفی از دوستان و خانواده از عوامل مهم در حفظ سلامت روان هستند. اما گاهی افراد به دلیل مشغلههای زندگی یا حتی بیحوصلگی، از این روابط غافل میشوند و با قطع کردن ارتباط با دیگران، از حمایتهای روانی و عاطفی محروم میگردند.
این بیتوجهی به روابط میتواند احساس تنهایی و انزوا را افزایش دهد و باعث شود فرد بیشتر درگیر مشکلات روحی شود. نبود حمایت اجتماعی مناسب و عدم برقراری روابط معنادار میتواند بر کیفیت زندگی اثر منفی بگذارد و فرد را به سمت افسردگی و اضطراب بکشاند.
- فشار زیاد بر خود و انتظارات غیرواقعی
انتظارات بیش از حد و فشار آوردن به خود برای رسیدن به کمال، از دیگر عادتهای مخربی است که سلامت روان را تهدید میکند. افرادی که دائما در تلاشاند به انتظارات بالا دست پیدا کنند و همیشه از خود بهترین را انتظار دارند، در نهایت دچار خستگی روحی و جسمی میشوند.
این فشارها و انتظارات غیرواقعی باعث میشوند که فرد نتواند از زندگی لذت ببرد و همیشه احساس ناکافی بودن و شکست را تجربه کند. در صورتی که این عادت ادامه پیدا کند، فرد ممکن است اعتمادبهنفس خود را از دست بدهد و احساس بیارزشی بیشتری داشته باشد.
- استفاده از مواد مخدر یا نوشیدنیهای الکلی برای فرار از مشکلات
برخی از انسانها از مواد مخدر یا الکل برای کاهش استرس یا فرار از مشکلات استفاده میکنند، اما این عادت به سرعت به وابستگی و اعتیاد تبدیل میشود. وابستگی به مواد مضر نه تنها سلامت جسمی را تهدید میکند، بلکه به مرور زمان سلامت روانی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
دوپامین اخذ شده از این مواد به مرور کاهش پیدا میکند و برای دریافت دوپامین بیشتر باید سطح مصرف را افزایش داد.
وابستگی به این مواد بهطور تدریجی فرد را از خود بیخود کرده و باعث میشود که او به جای مواجهه با مشکلات، به آنها پناه ببرد. این فرار از واقعیت به مرور زمان سلامت روان فرد را به شدت تحلیل میبرد و او را در چرخهای از وابستگی و آسیب روانی گرفتار میکند.
همچنین بخوانید:6 رویکرد نوین در مقابله با سوءمصرف مواد
چگونه با خودکشی آرام مقابله کنیم؟
رفتارهای ناسالمی که در این مقاله ذکر شد، به مرور زمان و به طور تدریجی به سلامت روانی ما آسیب میزنند. نکته مثبت این است که شناخت این رفتارها و تلاش برای تغییر آنها میتواند به ما کمک کند تا سلامت روان خود را حفظ کنیم و از زندگی لذت بیشتری ببریم. با انجام اقداماتی مثل خواب کافی، فعالیتهای بدنی، ایجاد روابط معنادار، مراقبت از خود و پذیرش احساسات، میتوانیم از این عادتهای مخرب دوری کنیم و به سمت زندگیای با آرامش و سلامت بیشتر حرکت کنیم.
بنابراین، به جای اینکه به رفتارهای ناسالم اجازه دهیم به تدریج سلامت روان ما را تحت تأثیر قرار دهند، بهتر است به مراقبت از خود بپردازیم و با جایگزین کردن عادتهای مثبت، زندگیای پرانرژی و پربار برای خود بسازیم.
بدون دیدگاه